چکیده:
یکی از قواعد فقهیه، قاعدهی « الولد للفراش» است که معنا، مفاد و مقدار دلالت این قاعده این است که اگر فرزندی که از یک زنی به دنیا آمد که آن زن شوهر دارد و شک شود که آیا این فرزند از این شوهر است یا غیر او، فرزند به آن شوهر منتسب میشود.
مدرک و سند این قاعده هم تمام است و اشکالی ندارد.
واژههای کلیدی:
فرزند مشکوک الاب، نسب فرزند، انتساب فرزند، فرزند زنا، زنا، فراش
مقدمه :
در اکثر موارد فرزند منتسب به والدین خودش میباشد همان طور که اگر زن و شوهری در فرزندی که از آن دو متولد شده اختلافی نداشته باشند و هر دو آن فرزند را از خودشان بدانند در این صورت آثار نسب بین آن فرزند و آن پدر و مادر از قبیل؛ حضانت، تربیت، نفقه، محرمیت و ... مترتب میشود.
اما در بعض موارد به خاطر وجود بعضی از شبههها ممکن است تعیین نسب او مشکل شود، مثل؛
- زن شوهر دار ـ نعوذ بالله ـ عمل شنیع زنا را انجام داده و معلوم نباشد بچه مال شوهر است یا مرد زانی.
- انکار دخول از طرف شوهر نسبت به زنش و نسبت دادن زنا نسبت به زنش
- ادعای شوهر بر این که نهایت حمل نه ماه است و بچه در ماه دهم بعد از آخرین دخول او متولد شده
- بچه با تلقیح مصنوعی امروزه توسط دستگاهها متولد شده باشد و شک در پدر آن بچه شود.
- بچه در وطی به شبهه به دنیا آمده باشد.
در چنین مواردی از کجا میتوان نسب آن فرزند را تعیین کرد؟
آیا دین مبین اسلام برای این مورد حکم خاصی دارد یا نه؟
بله دین مبین اسلام برای حفظ نظام اجتماعی احکام کلیای تشریع کرده که با توجه به آنها میتوان نسب را تعیین کرد که یکی از مهمترین این احکام، قاعدهی « الولد للفراش» است.
سند و مدرک این قاعده چیست؟ معنا و مفاد این قاعده چیست؟ آیا این قاعده عام است و حتی صورت علم به نسبت فرزند به زانی را هم شامل میشود یا فقط شامل صورت شک است؟
ما در این مقاله درصدد روشن شدن این جهات هستیم.
محقق: محمد جواد ابراهیمپور
تذکر:اصل مقاله در معاونت آموزش مرکز فقهی ائمه اطهار علیهم السلام موجود می باشد.متقاضیان میتوانند جهت دریافت مقاله نام و شماره تلفن خود و نام مقاله مورد درخواست را به سامانه 50001000522790 پیامک نمایند.